کد مطلب:150195 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

انتخابی فوق رسم زمانه
نهضت و حكمت امام حسین علیه السلام یك انتخاب گری واقعی مافوق رسم زمانه است، چرا كه علم، دائر مدار انتخاب عالم است و عالم هر آنچه را انتخاب می كند، عالمانه انتخاب می كند و این چنین انتخابی، انتخابی آزادانه است چون بر محور علم و آگاهی انجام گرفته است. و بر عكس، ترس، دائر مدار حركت انسان جامعه زده و مرعوب است و چنین انسانی انتخاب آزاد ندارد. انتخابی كه بر اساس كشش های غریزه یا ترس باشد آزادانه نیست. معاویه می داند كه عده ای تحت تأثیر جو جامعه زندگی می كنند و لذا نقشه و حیله خود را از همین جا شروع می كند و همان ها را طعمه ی سیاست های خود قرار می دهد، و چنین انسان هایی هم كم نیستند. معاویه حكومت زورمدارانه ای را برپا كرد كه انسانی كه دارای اقتدار روحی است آن شرایط را نمی تواند تحمل كند، ولی انسانهای بی محتوا، به راحتی طعمه پوچی زمانه ای می شوند كه ترس بر آن حكومت می كند و آلت دست قرار می گیرند. در زمان سه خلیفه، انسانها به نهایت پوچی رسیدند، حدود سی سال مردم مشغول همه چیز شدند بجز مشغول معرفت دین. و لذا به راحتی آلت دست جو ترس گشتند. در شرایط ترس وقتی انسان بی محتوا شد، دیگر اراده نمی كند تا هر طور كه خواست زندگی كند. انسان بی محتوا فقط به زیستن فكر می كند و نه به چگونه زیستن، و به صرف ماندن می اندیشد، چرا كه ماندن را زندگی می پندارد. صرف ضرورت زیستن، او را در


برابر واقعیت تسلیم و خاضع می كند و معاویه چنین روانی را كه جامعه را فراگرفه بود می شناسد و نه تنها در صدد درمان آن نیست بلكه تلاش می كند پایه حكومت خود را بر چنین روان اجتماعی بنا كند. او آرزویی بهتر از این ندارد كه مردم در همین شرایط فكری بمانند. معاویه كسی نبود كه همه او را بپذیرند ولی كاری كرده بود كه این نپذیرفتن برای او مشكلی به وجود نیاورد و همه تسلیم او شوند؛ به این معنی كه باور كنند در برابر او نمی توان كاری كرد. و لذا بسیاری از صحابه و تابعان، به امام - حسین علیه السلام می گفتند: كاری نمی توان كرد. و حسین علیه السلام آمد كه كاری بكند و این شعار «كاری نمی توان كرد» را كه امنیت فرهنگ معاویه در آن نهفته است بشكند. حالا بعد از مرگ معاویه هم همین فرهنگ ادامه پیدا كرد.

وقتی تفكر و علم و دین، مدار و محور زندگی انسان و جامعه نباشد، چنین انسان و جامعه ای خیلی زود با ترس به خضوع می آید و حتی برای فرار از حیطه ی وحشت، به تملق می افتد و چاپلوسی و اظهار محبت به شخص ستمگر را پیشه می كند خودكامگان. در این شرایط بدون هیچ مقاومتی ابتكار عمل را به دست دارند و به مدد ترسی كه ایجاد كرده اند در امنیت زندگی می كنند. و حسین علیه السلام در چنین شرایطی زندگی خود را بر اساس توكل و علم و ایمان انتخاب می كند و جو زمانه او را از خود بازنمی ستاند. حسین علیه السلام به وضع موجود صحه نمی گذارد.

موفقیت معاویه از آن جا ناشی شده كه بعد از جنگ های طولانی زمان خلیفه دوم با آدمهایی روبرو است كه به كمالات معنوی دست پیدا نكرده، و عمل زده شده اند و فقط ده سال جنگیده اند، آن هم چه جنگی! «حی علی خیر العمل» را از اذان حذف كرده اند تا نماز بهترین عمل قلمداد نشود و جنگ مقصود اصلی بماند.


در زمان خلیفه ی دوم عمل زدگی حاكم شد، و همین عمل زدگی زمانه ی معاویه را رونق داد. یك ملت بی محتوا، در مقابل ترس، هم به راحتی خضوع می كنند و هم چاپلوس و تملق گوی كسی می شوند كه از او می ترسند. در واقع آن جنگ ها فتوحات اسلامی نبود بلكه فتوحاتی بود برای معاویه، تا قلب مردم مسلمان را با رعب خود تسخیر كند و آن ها را از فداكاری برای اسلام معنوی بازدارد.